جدول جو
جدول جو

معنی نقیضه کردن - جستجوی لغت در جدول جو

نقیضه کردن
(غَ رَ وَ دَ)
شعر کسی را جواب گفتن. رجوع به نقیضه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قیمه کردن
تصویر قیمه کردن
کنایه از ریز کردن، ریزریز کردن گوشت و مانند آن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قبضه کردن
تصویر قبضه کردن
به دست آوردن، تصرف کردن
فرهنگ فارسی عمید
(اِ گُ تَ)
پاک و پاکیزه و صاف کردن. (ناظم الاطباء) :
سبح ﷲ هست اشتابشان
تنقیۀ تن می کند ازبهر جان.
مولوی.
رجوع به تنقیه شود، مسهل خوردن و اماله کردن. (ناظم الاطباء). حقنه کردن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). وارد کردن داروهای مایع و مخصوص در داخل رودۀ بزرگ از راه مقعد جهت پاک کردن روده از پلیدی و غایط دیرمانده و فسادانگیز. و رجوع به تنقیه شود، لاروبی کردن قنات جهت باز شدن چشمه های آب و سهل گردیدن جریان آن. رجوع به تنقیۀ قنات شود
لغت نامه دهخدا
(دِ تَ کَ دَ)
واجب کردن. واجب شمردن: امیر فریضه کرد بر خویشتن که پیش از بار خلوتی کردی چاشتگاه. (تاریخ بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(عَ بَ دَ / دِ کَ دَ)
آب چکیدن. چکیدن آب. (برهان قاطع). تقطیر کردن آب. (ناظم الاطباء) ، نایژه ساختن. به شکل لوله یا قیف درآوردن: صبغ، نایژه ساختن انگشت را بر خنور به وقت ریختن آنچه باشد از وی به خنور دیگر. (صراح). رجوع به نایژه شود
لغت نامه دهخدا
پنهان کردن مذهب خویش. خودداری کردن از اظهار عقیده و مذهب خویش در مواردی که ضرر مالی یا جانی یا عرضی متوجه شخصی باشد: این مذهب را پوشیده و پنهان میداشتند و تقیه میکردند. (تاریخ قم ص 241). و رجوع به تقیه شود
لغت نامه دهخدا
(دَ)
ریز کردن. خرد کردن. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(عَ سَ / سِ کَ دَ)
نسیه گرفتن. وام کردن. نسیه بردن
لغت نامه دهخدا
تصویری از نایژه کردن
تصویر نایژه کردن
آب چکیدن، بشکل لوله یا قیف درآوردن نایژه ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
به دست گرفتن چیره گشتن، به دست آوردن متصرف شدن بدست آوردن: مملکت را قبضه کرد. یا قبض کردن روح. جان را گرفتن میرانیدن یا قبض کردن کار. در کف کفایت خود گرفتن کار را: با نرمش و سهولتی دلپسند که از موذی گری و پست نهادی خالی بود کارها را قبضه می کرد، جذب کردن توجه کسان را بخود جلب کردن: با بیانات دلنشین خود همه اهل مجلس را قبضه کرده بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیمه کردن
تصویر قیمه کردن
ریز کردن خرد کردن (گوشت و جز آن را)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قبضه کردن
تصویر قبضه کردن
((~. کَ دَ))
به دست گرفتن، قدرت را گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نقض کردن
تصویر نقض کردن
لانتهاكٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از نقض کردن
تصویر نقض کردن
Infringe, Violate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نقض کردن
تصویر نقض کردن
enfreindre, violer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نقض کردن
تصویر نقض کردن
infringir, violar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نقض کردن
تصویر نقض کردن
ihlal etmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از نقض کردن
تصویر نقض کردن
خلاف ورزی کرنا , خلاف ورزی کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از نقض کردن
تصویر نقض کردن
ละเมิด , ฝ่าฝืน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از نقض کردن
تصویر نقض کردن
להפר , להפר
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از نقض کردن
تصویر نقض کردن
侵害する , 違反する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از نقض کردن
تصویر نقض کردن
侵犯 , 违反
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از نقض کردن
تصویر نقض کردن
kuvunja, kukiuka
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از نقض کردن
تصویر نقض کردن
침해하다 , 위반하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از نقض کردن
تصویر نقض کردن
লঙ্ঘন করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از نقض کردن
تصویر نقض کردن
melanggar
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از نقض کردن
تصویر نقض کردن
naruszać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نقض کردن
تصویر نقض کردن
उल्लंघन करना , उल्लंघन करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نقض کردن
تصویر نقض کردن
infrangere, violare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نقض کردن
تصویر نقض کردن
infringir, violar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نقض کردن
تصویر نقض کردن
verletzen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نقض کردن
تصویر نقض کردن
schenden
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نقض کردن
تصویر نقض کردن
нарушать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نقض کردن
تصویر نقض کردن
порушувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی